یادداشت

هوشیاری در مقابل اسب تروای امیدستیزان

احسان صالحی
سرپرست مؤسسه ایران

یکی از مهم‌ترین مسائل کشور بخصوص در دوره تحریم‌های ظالمانه، مسأله امید است. نزاع اصلی بدخواهان با ملت ایران در منطقه «امید» جریان د ارد. اما ابعاد و مختصات این نزاع چیست و در مقابل آن چه باید کرد؟ 1- جریان ضد امید از دو جبهه علیه افکار عمومی ملت ایران عملیات می‌کند؛ جبهه اول، یک جبهه عملیاتی آشکار با نیروهای عمل‌کننده نشان‌دار است. هزاران رسانه و میکرو رسانه به اضافه امکانات فنی و به خدمت گرفتن سکوها و سرویس‌های ارائه خدمات، در حال عملیات علیه باورها و انتخاب‌های مردم ایران هستند. این حجم از عملیات رسانه‌ای که بخش مهمی از آن به شیوه مزدورگیری یعنی اجیر کردن عناصری از داخل کشور و به‌کارگیری آنها در رسانه‌های ضد ایرانی است، بی‌تردید علیه هیچ کشوری در جهان، نمونه ندارد. حتی در دو سال گذشته که جنگ روسیه و اوکراین به عنوان یک جنگ هویتی و تاریخی جریان دارد، میزان تبلیغات و تولید محتوای منفی علیه روسیه (به زبان روسی) در مقایسه با حجم محتوای منفی علیه ایران از رسانه‌های فارسی‌زبان و عناصر ایرانی‌نما، آشکارا کمتر است. 2- همچنانکه گفته شد هدف غرب از عملیات تبلیغاتی و روانی علیه ایران، ناامید و خسته کردن مردم از باورها و انتخاب‌های  آنهاست. به زعم آنها مردم ایران باید از انتخاب «استقلال» (به معنای وسیع آن که آزادی را نیز در برمی‌گیرد) و انتخاب الگوی حکمرانی «جمهوری اسلامی» خسته و پشیمان شوند. بر این اساس، هر گاه که جریان معتقد به اصول انقلاب از جمله استقلال و کارآمدی حکومت دینی در مناصب حاکمیتی جان جدی‌تری می‌گیرد، هجمه‌ها و تبلیغات منفی و همچنین تلاش برای متوقف کردن پیشرفت کشور به روش‌های مختلف، چند برابر می‌شود. 3- اما در کنار جبهه اول و فوق‌الذکر که به صورت عیان و بی‌پرده در حال دشمنی با مردم ایران است و هر جا هر موقعیتی بیابد از تحریم اقتصادی تا تهدید نظامی تا شرارت تبلیغاتی فروگذار نمی‌کند، یک جبهه دیگر نیز برای امیدسوزی و تولید خشم و نفرت در جامعه ایرانی فعال است. 4- جبهه دوم بر خلاف جبهه اول، ظاهرالصلاح و دست به سلاح تزویر است! ادبیات این جبهه در مقابل مردم ایران نه تنها تهدید و تحریم نیست، بلکه برای رفع تهدید و تحریم راهکار هم نشان می‌دهد. ماجرا دقیقاً از همین نقطه آغاز می‌شود، یعنی نقطه‌ای که افکار عمومی برای هماوردی با جبهه عریان دشمنی، به دنبال مجهز شدن و راه چاره است، ناگهان اسب تروا، آدرس غلطی روی میز می‌گذارد که نتیجه و مقصد آن، همان امیدسوزی به‌خاطر هدر دادن فرصت‌های کشور است. 5- از آنجا که جبهه دوم، مسلح به سلاح تزویر است و لفافه‌گویی به سادگی نقاب از چهره آن کنار نمی‌زند، اجازه دهید شفاف‌تر و مصداقی سخن بگوییم. از ایام انتخابات ریاست جمهوری 1392 و مباحث و گفت‌و‌گوهای حول آن، ایده اصلی جریانی که در نهایت موفق به پیروزی در انتخابات و استقرار در دولت شد و عنوان «دولت امید» را بر خود نهاد، حل مسائل داخلی از طریق خارج بود. رئیس‌جمهور سابق حتی تا آخرین روزهای مسئولیت و حتی پس از شکست کامل تئوری وابسته‌سازی حل مسأله داخلی به مؤلفه خارجی، دست از این ایده نکشید و گفت من راه دیگری بلد نیستم. این بلد نبودن به شکل‌های مختلف و در ادبیات کارگزاران دولت وقت تکرار و بازتولید می‌شد، مثلاً وزیر وقت نفت در جلسات می‌گفت اگر کسی بلد است نفت بفروشد (در شرایط تحریم) بیاید وزیر نفت شود. مقام‌های اقتصادی معتقد بودند بدون حل مشکل فتف راه تبادلات مالی حتی با چین قطع است و از این قبیل نمونه‌ها. 6- امروز در نقطه‌ای از تاریخ نشسته‌ایم که شکست آن ایده پر سر و صدا، به مثابه آیینه عبرت شد و برای همه مشخص شد که گره زدن و معطل کردن کشور و امیدوار کردن جامعه به سرابی که با یک چرخش خودکار رئیس‌جمهور امریکا محو می‌شود، چقدر فرصت‌سوز و زایل کننده امید است. در عین حال عبور از آن تجربه پر هزینه، باعث روی کار آمدن دولتی شد که با ایده اتکا به داخل برای حل مسائل، بسیاری از آن «نمی‌شود»ها و «نمی‌توانیم»ها را رنگ شدن و توانایی داد. از مهار کرونا و تأمین دهها میلیون واکسن تا مهار تورم، تکمیل نیمه‌تمام‌ها، احیای اقتصاد کشور و پایان دادن به رشدهای منفی، کاهش بی‌سابقه نرخ بیکاری، عضویت در پیمان‌ها و سازمان‌های مهم بین‌المللی، و دهها اقدام امیدآفرین دیگر.
7- اما چرا با وجود شکست ایده وابسته‌گرایی و عبرت شدن آن، همچنان هوشیاری در قبال آن مهم و هشداربرانگیز است؟ ابتدا به بخشی از یادداشت اخیر سخنگوی دولت سابق که در رثای برجام و به محاق رفتن ایده و آمال آن دولت نوشته شده است، توجه بفرمایید: «به نظر من در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری (سال۱۴۰۰)، لو رفتن فایل مصاحبه ظریف، بخشی از طراحی انجام شده‌ای بود که سیاست خارجی از معادله رفتار رأی‌دهندگی خارج شود... لو رفتن این فایل، بخشی از سناریوی کاستن از تأثیر سیاست خارجی بر انتخابات و همچنین بیرون راندن تفکر برجامی و به خصوص خنثی کردن نوع تأثیری بود که ظریف می‌توانست برجا بگذارد». 8- همچنانکه مشاهده می‌شود کارگزاران سابق همچنان دانسته یا نادانسته به دنبال الگوسازی از مدل وابسته‌گرایی هستند. استمرار نقش‌آفرینی جریانی که ظاهر آن امید اما باطن آن، یأس و ناامیدی ناشی از وابسته کردن کشور به اراده بدخواهان و دشمنان ملت ایران است، روشنگری و بازخوانی خسارت‌ها و جلوگیری از نفوذ اسب تروای امیدستیزان را می‌طلبد.